زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه
 

استهزاگری کافران (قرآن)





از مصادیق استهزاگران که در آیات قرآن معرفی شده‌اند کافران هستند.


۱ - استهزای قرآن



استهزاى قرآن، شيوه هميشگى کافران:
۱. «فَقَدْ كَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛آنان، حق را هنگامى که سراغشان آمد، تکذیب کردند! ولى به‌زودى خبر آنچه را به باد مسخره مى‌گرفتند، به آنان مى‌رسد؛ (و از نتايج کار خود، آگاه مى‌شوند).»
۲. «تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ • وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ؛اين آيات کتاب حکيم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! و بعضى از مردم سخنان بيهوده را مى‌خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهي را به استهزا گيرند؛ براى آنان عذابى خوارکننده است!»
۳. «وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ • أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ؛و از بهترين دستورهایى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى کنيد، پيش از آنکه عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آيد؛ در حالى که از آن خبر نداريد! (اين دستورها براى آن است که) مبادا کسى روز قیامت بگويد: «افسوس بر من از کوتاهي‌هايى که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره‌کنندگان (آيات او) بودم!»

۲ - استهزای معاد



استهزا شدن تجديد حیات در قيامت و وقوع معاد از سوى كافران:
«أَوْ خَلْقًا مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيبًا؛يا هر مخلوقى که در نظر شما، از آن هم سخت‌تر است (و از حيات و زندگى دورتر مى‌باشد، باز خدا قادر است شما را به زندگى مجدد باز گرداند). آنها به‌زودى مى‌گويند: چه کسى ما را باز مى‌گرداند؟! بگو: همان کسى که نخستين بار شما را آفريد. آنان سر خود را (از روى تعجب و انکار،) به سوى تو خم مى‌کنند و مى‌گويند: در چه زمانى خواهد بود؟! بگو: شايد نزديک باشد!»
«انغاض» در لغت به معناى تكان دادن سر به سمت مخاطب در حالت شگفتى است. چنين واكنشى از سوى مشرکان- همان‌گونه كه مفسّران نيز گفته‌اند- براى سبك جلوه دادن و تمسخر معاد بوده است.

۳ - استهزای مؤمنان



تمسخر مؤمنان، از سوى كافران:
۱. «زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ ...؛زندگى دنيا براى کافران زينت داده شده است، ازاين‌رو افراد باايمان را (که گاهى دستشان تهى است)، مسخره مى‌کنند....»
۲. «إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ... • فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ؛(فراموش کرده‌ايد) گروهى از بندگانم مى‌گفتند: پروردگارا! ما ایمان آورديم؛ ما را ببخش و بر ما رحم کن... اما شما آنها را به باد مسخره گرفتيد تا شما را از ياد من غافل کردند؛ و شما به آنان مى‌خنديديد!»
۳. «وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ • أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ؛آنها مى‌گويند: چرا مردانى را که ما از اشرار مى‌شمرديم (در اينجا، در آتش دوزخ) نمى‌بينيم؟! آيا ما آنان را به مسخره گرفتيم يا (به اندازه‌اى حقيرند که) چشم‌ها آنها را نمى‌بيند؟!»
۴. «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ • وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ • وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ • فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ؛ بدکاران (در دنيا) پيوسته به مؤمنان مى‌خنديدند».و هنگامى که از کنارشان مى‌گذشتند، آنان را با اشاره تمسخر مى‌کردند و چون به سوى خانواده خود باز مى‌گشتند مسرور و خندان بودند. ولى امروز مؤمنان به کفار مى‌خندند.»

۴ - استهزای دین مسلمانان



استهزاى دين مسلمانان و بازيچه گرفتن آن از سوى كافران:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء ...؛اى کسانى که ايمان آورده‌ايد! افرادى که آيين شما را به باد استهزاء و بازى مى‌گيرند - از اهل کتاب و مشرکان - ولىّ خود انتخاب نکنيد....»

۵ - استهزای نماز



استهزاى نماز و بازيچه انگاشتن آن از سوى كافران:
«وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْقِلُونَ؛آنها هنگامى که (اذان مى‌گوييد، و مردم را) به نماز فرا مى‌خوانيد، آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند؛ اين به‌خاطر آن است که آنها جمعى نابخردند.»

۶ - استهزای آیات الهی



استهزاى آيات الهى از سوى كافران:
۱. «وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللّهِ يُكَفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا ... إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا؛و خداوند (اين حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنويد افرادى آيات خدا را انکار و استهزا مى‌کنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند! وگرنه، شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و کافران را همگى در دوزخ جمع مى‌کند».
۲. «وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِينَ • فَقَدْ كَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛هيچ نشانه و آيه‌اى از آيات پروردگارشان براى آنان نمى‌آيد، مگر اينکه از آن رويگردان مى‌شوند! آنان، حق را هنگامى که سراغشان آمد، تکذيب کردند! ولى به‌زودى خبر آنچه را به باد مسخره مى‌گرفتند، به آنان مى‌رسد؛ (و از نتايج کار خود، آگاه مى‌شوند).»
۳. «وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ...؛هرگاه کسانى را ديدى که آيات ما را استهزا مى‌کنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! ....»
۴. «... وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا؛... اما کافران همواره مجادله به باطل مى‌کنند، تا (به گمان خود،) حق را بوسيله آن از ميان بردارند! و آيات ما، و مجازات‌هايى را که به آنان وعده داده شده است،به باد مسخره گرفتند!»
۵. «ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا؛(آرى،) اين‌گونه است! کيفرشان دوزخ است، بخاطر آنکه کافر شدند، و آيات من و پيامبرانم را به سخريه گرفتند!»
۶. «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُون؛سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جايى رسيد که آيات خدا را تکذيب کردند و آن را به مسخره گرفتند!»
۷. «بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ • وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ • وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ؛تو از انکارشان تعجب مى‌کنى، ولى آنها مسخره مى‌کنند! و هنگامى که به آنان تذکر داده شود، هرگز متذکر نمى‌شوند! و هنگامى که معجزه‌ای را ببينند، ديگران را نيز به استهزا دعوت مى‌کنند!»

۷ - استهزای اذان



استهزاى بانگ اذان مسلمانان و بازيچه دانستن آن از سوى كافران:
«وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْقِلُونَ؛آنها هنگامى که (اذان مى‌گوييد، و مردم را) به نماز فرا مى‌خوانيد، آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند؛ اين به‌خاطر آن است که آنها جمعى نابخردند.»
احتمال دارد ضمير مفعولى در «اتّخذوها» به مصدر «ناديتم» يعنى «مناداة» برگردد.

۸ - استهزای پیامبران



استهزاى پیامبران، از سوى كافران در طول تاریخ:
۱. «وَلَقَدِ اسْتُهْزِىءَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ ...؛(تنها تو را استهزا نکردند،) پيامبران پيش از تو را نيز مورد استهزا قرار دادند....»
۲. «وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛هيچ پيامبرى به سراغ آنها نمى‌آمد، مگر اينکه او را مسخره مى‌کردند.»
۳. «ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا؛(آرى،) اين‌گونه است! کيفرشان دوزخ است، به‌خاطر آنکه کافر شدند، و آيات من و پيامبرانم را به سخريه گرفتند!»
۴. «وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون؛(اگر تو را استهزا کنند، نگران نباش،) پیامبران پيش از تو را (نيز) استهزا کردند؛ اما سرانجام، آنچه را استهزا مى‌کردند، دامان مسخره‌کنندگان را گرفت (و مجازات الهی آنها را در هم کوبيد)!»
۵. «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون؛افسوس بر اين بندگان که هيچ پيامبرى براى هدایت آنان نيامد، مگر اينکه او را استهزا مى‌کردند!»
۶. «فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون؛هنگامى که رسولانشان دلايل روشنى براى آنان آوردند، به دانشى که خود داشتند خوشحال بودند (و غير آن را هيچ مى‌شمردند)؛ ولى آنچه را (از عذاب) به تمسخر مى‌گرفتند، آنان را فرا گرفت!»

۹ - استهزای عذاب



درخواست تمسخرآميز كافران، مبنى بر فرارسيدن عذاب خود:
۱. «... وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ • وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛... و اگر (به آنها) بگويى: شما بعد از مرگ، برانگيخته مى‌شويد! مسلّماً کافران مى‌گويند: اين سحری آشکار است! و اگر مجازات را تا زمان محدودى از آنها به تأخير اندازيم، (از روى استهزا مى‌گويند: چه چيز مانع آن شده است؟! آگاه باشيد، آن روز که (عذاب) به سراغشان آيد، از آنها باز گردانده نخواهد شد؛ (و هيچ قدرتى مانع آن نخواهد بود؛) و آنچه را مسخره مى‌کردند، دامانشان را مى‌گيرد!»
۲. «وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ؛آنها (از روى خيره‌سرى) گفتند: پروردگارا! بهره ما را از عذاب هر چه زودتر قبل از روز حساب به ما ده!»چون كافران به‌خوبى مى‌دانستند كه عذاب و رنج، امر خوشايندى براى‌شان نيست، درخواست عذاب از سوى آنان براى خود، نه درخواست واقعى كه به منظور مسخره كردن آن بوده است.

۱۰ - استهزای انذارهای انبیا



استهزاى انذارهای انبيا از سوى كافران:
«... وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا؛... اما کافران همواره مجادله به باطل مى‌کنند، تا (به گمان خود،) حق را به‌وسيله آن از ميان بردارند! و آيات ما، و مجازات‌هايى را که به آنان وعده داده شده است،به باد مسخره گرفتند!»

۱۱ - استهزای پیامبر اسلام



استهزاى پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله از سوى كافران:
۱. «رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ • وَقَالُواْ يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ • لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ • وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛کافران (هنگامى که آثار شوم اعمال خود را ببينند،) چه بسا آرزو مى‌کنند که اى کاش مسلمان بودند! و گفتند: اى کسى که ذکر (قرآن‌) بر او نازل شده، مسلماً تو ديوانه‌اى! اگر راست مى‌گويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمى‌ورزى؟! هيچ پيامبرى به سراغ آنها نمى‌آمد، مگر اينکه او را مسخره مى‌کردند.» خطاب به پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و اتّهام جنون به آن حضرت و يادآورى استهزاى انبياى پيشين از سوى كافران، همگى از تمسخرآميز بودنِ كلام كافران درباره پيامبراسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله حكايت مى‌كند.
۲. «وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا ...؛هنگامى که کافران تو را مى‌بينند، کارى جز استهزا کردن تو ندارند....»

۱۱.۱ - استهزا با بهانه‌جویی


استهزاى پيامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله از سوى كافران با درخواست بهانه‌جويانه نزول محسوس فرشته:
«وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ • وَقَالُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنزَلْنَا مَلَكًا لَّقُضِيَ الأمْرُ ثُمَّ لاَ يُنظَرُونَ • وَلَقَدِ اسْتُهْزِىءَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُواْ مِنْهُم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛(حتّى) اگر ما نام‌ه‌اى روى صفحه‌اى بر تو نازل کنيم، و (علاوه بر ديدن و خواندن،) آن را با دست‌هاى خود لمس کنند، باز کافران مى‌گويند: اين، چيزى جز يک سحر آشکار نيست! (از بهانه‌هاى آنها اين بود که) گفتند: چرا فرشته‌اى بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوى خدا همراهى کند؟!) ولى اگر فرشته‌اى بفرستيم، (و موضوع، جنبه حسى و شهود پيدا کند،) کار تمام مى‌شود؛ (يعنى اگر مخالفت کنند،) ديگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همه هلاک مى‌شوند). (با اين حال، نگران نباش!) جمعى از پيامبران پيش از تو را استهزا کردند؛ اما سرانجام، آنچه را مسخره مى‌کردند، دامانشان را مى‌گرفت؛ (و عذاب الهى بر آنها فرود آمد).»
يادآورى استهزاى انبياى گذشته براى تسلّى پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله پس از بيان بهانه‌جويى و توقّعات بى‌جاى كافران، بيانگر اين احتمال است كه بهانه‌جويى‌هاى آنان، براى استهزا بوده است.

۱۲ - استهزای معجزات الهی



استهزاى معجزات الهی از سوى كافران:
«بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ • وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ • وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ؛تو از انکارشان تعجب مى‌کنى، ولى آنها مسخره مى‌کنند! و هنگامى که معجزه‌اى را ببينند، ديگران را نيز به استهزا دعوت مى‌کنند! و مى‌گويند: اين فقط سحرى آشکار است!»
به قرينه «إن هذا إلّاسحر» مقصود از آيه، معجزه است.

۱۳ - استهزای حق



استهزاى حق، از سوى كافران:
«فَقَدْ كَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛آنان، حق را هنگامى که سراغشان آمد، تکذيب کردند! ولى به‌زودى خبر آنچه را به باد مسخره مى‌گرفتند، به آنان مى‌رسد؛ (و از نتايج کار خود، آگاه مى‌شوند).»

۱۴ - استهزای دین



پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، موظّف به دورى كردن از كافران، به جهت استهزاى دین:
«وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا ...؛و رها کن کسانى را که آيين (فطرى) خود را به بازی و سرگرمى گرفتند...»

۱۵ - عناوین مرتبط



استهزاگری مشرکان (قرآن).

۱۶ - پانویس


 
۱. انعام/سوره۶، آیه۵.    
۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۵۵۲ ۵۵۳.    
۳. لقمان/سوره۳۱، آیه۲.    
۴. لقمان/سوره۳۱، آیه۶.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۲ ۱۴.    
۶. زمر/سوره۳۹، آیه۵۵.    
۷. زمر/سوره۳۹، آیه۵۶.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۳، ص۲۲۵.    
۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۱.    
۱۰. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۱۶.    
۱۱. زمخشری، محمود بن عمر، الکشّاف، ج۲، ص۶۷۱-۶۷۲.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۲۱۲.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۹۱.    
۱۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۹.    
۱۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۰.    
۱۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۷۱.    
۱۷. ص/سوره۳۸، آیه۶۲.    
۱۸. ص/سوره۳۸، آیه۶۳.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۳، ص۲۰۳ ۲۰۴.    
۲۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۳۳۵.    
۲۱. مطففین‌/سوره۸۳، آیات۲۹-۳۱.    
۲۲. مطففین‌/سوره۸۳، آیه۳۴.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۹۹.    
۲۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۳۹ ۲۴۰.    
۲۵. مائده/سوره۵، آیه۵۷.    
۲۶. مائده/سوره۵، آیه۵۸.    
۲۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۳۹.    
۲۸. نساء/سوره۴، آیه۱۴۰.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۱۷.    
۳۰. انعام/سوره۶، آیه۴.    
۳۱. انعام/سوره۶، آیه۵.    
۳۲. انعام/سوره۶، آیه۶۸.    
۳۳. کهف/سوره۱۸، آیه۵۶.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۴۷۲.    
۳۵. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۶.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۹۲.    
۳۷. روم/سوره۳۰، آیه۱۰.    
۳۸. صافات/سوره۳۷، آیات۱۲-۱۴.    
۳۹. مائده/سوره۵، آیه۵۸.    
۴۰. زمخشری، محمود بن عمر، الکشّاف، ج۱، ص۶۵۰.    
۴۱. رعد/سوره۱۳، آیه۳۲.    
۴۲. حجر/سوره۱۵، آیه۱۱.    
۴۳. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۶.    
۴۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۵۴۸ ۵۴۹، ترجمه موسوی همدانی.    
۴۵. انبیا/سوره۲۱، آیه۴۱.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۴.    
۴۷. یس/سوره۳۶، آیه۳۰.    
۴۸. غافر/سوره۴۰، آیه۸۳.    
۴۹. هود/سوره۱۱، آیه۷.    
۵۰. هود/سوره۱۱، آیه۸.    
۵۱. ص/سوره۳۸، آیه۱۶.    
۵۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۸۶ ۱۸۷.    
۵۳. کهف/سوره۱۸، آیه۵۶.    
۵۴. حجر/سوره۱۵، آیه۳.    
۵۵. حجر/سوره۱۵، آیه۶.    
۵۶. حجر/سوره۱۵، آیه۷.    
۵۷. حجر/سوره۱۵، آیه۱۱.    
۵۸. انبیا/سوره۲۱، آیه۳۶.    
۵۹. انعام/سوره۶، آیه۷.    
۶۰. انعام/سوره۶، آیه۸.    
۶۱. انعام/سوره۶، آیه۱۰.    
۶۲. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲.    
۶۳. صافات/سوره۳۷، آیه۱۴.    
۶۴. صافات/سوره۳۷، آیه۱۵.    
۶۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۲۴.    
۶۶. انعام/سوره۶، آیه۵.    
۶۷. انعام/سوره۶، آیه۷۰.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۳.    


۱۷ - منبع


مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۲۳۰، برگرفته از مقاله «استهزاگران (کافران)».    


رده‌های این صفحه : استهزاء | کفر | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.